خبرگزاری «حوزه»/ جانباز ۵۵ درصد است و خواهر شهید. ازهمان روزهای کودکی که باید شادی های بچگانه را تجربه میکرد طعم تلخ جنگ را چشید و از دوازده سالگی مزه جانبازی نشست زیر زبانش. شاید همین ها سبب شد که حالا یک سرباز جنگ نرم است. فرشته چتر عنبری بانوی جانبازی است که حالا نزدیک به ۳۰ کتاب تالیف کرده است و پژوهشگر دفاع مقدس است. انگار که حالا این حوزه را نیازمند سرباز دانسته باشد ودر جبهه فرهنگی مشغول دفاع از آرمان های اسلام و انقلاب است.جایی برای به ثمر نشستن انقلاب و گام های اولش جسمش را داد و جانبازی را به جان خرید و حالا برای امتداد همان انقلاب و برای برداشتن گام دومش فکر و اندیشه را به عنوان سلاح انتخاب کرده است. دارای دکتری علوم سیاسی با گرایش جامعهشناسی و استاد چند دانشگاه از جمله دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و نویسنده و پژوهشگر است. به بهانه هفته دفاع مقدس خبرنگار خبرگزاری حوزه با او گفت و گویی داشته است که در ادامه می آید.
از نحوه جانبازی خود بگوید.
در سال 59 همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و موشکباران رژیم بعثی که در آن زمان 12 سال بیشتر نداشتم، دریکی از روزها به همراه خواهرم در حال بازگشت از مدرسه، بین راه بمبی در چند متری ما منفجر و من از ناحیه دست راست مجروح شدم و پس از این جراحت 18 روز در بیمارستان خرمآباد و 6 ماه نیز در بیمارستان اراک تحت مداوا و درمان قرار گرفتم. بعد از انتقال به بیمارستان شهدای عشایر به علت کمبود امکانات دچار پارگی شریانهای دست و خونریزی شدید شدم و به حالت اغماء رفتم بهطوری که پزشکان از بهبودی من قطع امید کردند و مرا داخل کاور سردخانه گذاشتدند و به سردخانه منتقل کردند اما نهایتا زنده از آنجا بیرون آمدم و مرحله دوم مجروحیتم هم در عملیات مرصاد در اسلام آباد بود. بهخاطر شرایط خاص عملیات مرصاد خانمها را زیاد به خط مقدم نزدیک نکردند، اما در همان نقطه پست امدادی که بودیم بمباران هوایی شد و در آن حمله هوایی نیز شنوایی و ریهام به شدت آسیب دید.
از تجربه ورود به سردخانه بگوید در آن لحظه متوجه اتفاقات پیرامون خودتان می شدید ؟
بله هوشیاری داشتم و در آن لحظات متوجه اتفاقات میشدم، اما به علت شدت ضعف، توانایی باز کردن چشمانم یا بیان جملهای که به آنها بفهمانم من زندهام را نداشتم. تا اینکه خوشبختانه ساعاتی بعد، عده ای که برای آوردن اجساد جدید آمده بودند هنگام باز کردن کشوی من با مشاهده بخارهایی که روی کاور پلاستیکی مقابل دهانم جمع شده بود متوجه حیات من شدند و بعد از ۲۲ عمل جراحی نهایتا پزشکان مجبور به قطع دست راستم شدند.
شما خواهر شهید هم هستید از نحوه و چگونگی شهادت برادرتان هم برایمان بگویید.
برادرم احمد در سال 61 در عملیات محمد رسولالله شهید شد و این اتفاق بسیار دردناکی برای من بود چرا که برادرم سنگ صبور، همراه و همدلم بود. در روزهایی که به دلیل فشار ناشی شرایط بد روحی و جسمی توان مدرسه رفتن را نداشتم به تشویق برادرم درس و مدرسه را ادامه دادم. رنجی که بعد از شهادت برادرم متحمل شدم باعث شد به این فکر کنم که باید برای مقابله با استکبار تا میتوانم تلاش کنم و مسیری که برای این کار انتخاب کردم درس بود. مشتاقانه به درس و ادامه داده و در کنار آن دورههای امداد و کمکهای اولیه را نیز گذراندم. گرچه به خاطر مجروحیتم در روزهای آغازین جنگ، فعالیت برایم بسیار مشکل بود، اما نمیتوانستم دست روی دست بگذارم. در جبهه حضور پیداکردم و همان زمان بود که برای دومین بار جراحتی حاصل شد.
با توجه به شرایط زمان، امروز دفاع از آرمان های انقلاب را در چه می بینید؟
درچنین شرایطی جنگ از درگیری مسلحانه و سخت به جنگ نرم تغییر ماهیت داده است و اتفاقا شدت بیشتری هم دارد و این دقیقا همان جنگ نرمی است که مقام معظم رهبری نشانۀهای آنها را بیان کرده اند و حالا ما ترکش های این حملات نرم فکری را در جامعه لمس میکنیم. من هم به تبع مین شرایط سعی کرده ام پس از دوران دفاع مقدس در حد توان به فعالیت های فرهنگی بپردازم. وقتی در بخش راهیان نور مرکز خدمات حوزههای علمیه خواهران سراسر کشور، وقتی در همکاری با دانشگاه ها در امور فرهنگی و انتشار نشریات در آنهاو گاهی هم در سمت استادی در دانشگاه ها و همواره در همه این قالب ها تلاش کرده ام برای سربلندی انقلاب گام بردارم.
خطرات جنگ نرم را درچه می بینید؟
جنگ نرم به قدری خطرناک است که میتواند از دل آن داعش متولد شود. داعش در ادامه همین جنگ فرهنگی بود. چیزی که صهیونیسم مادر آن بود. یعنی ریشه تشکیل داعش به اسرائیل مربوط میشود. تمام هدف آنهان نیز نابودی اسلام بود که با مخدوش کردن چهره رئوف و مهربان اسلام رقم خورده بود. آنها با شعار «لا إله إلا الله محمد رسول الله» به میدان آمده بودند اما دست به هر جنایتی میزدند درحالی که اسلام ناب، اسلام مهربانی و لطف و رافت است. اسلام صهیونیسمها، اسلام خشنونت است که میخواهند فقط چهره خشونت را از مسلمان نشان دهند. البته این نشانه قصور مسلمانان است. مسلمان در برخی نقاط قصور و کمکاری داشتند به همین خاطر دشمن داعش را در میان آنها شکل داد. البته این خطر خنثی شد ولی نمیتوان گفت داعش به طور کامل از بین رفته است چراکه داعش یک تفکر است. تفکری که برای نابود کردن چهره اسلام فعالیت میکند.
شما در مورد شکل گیری داعش هم کتابی تالیف کرده اید دراین مورد توضیح دهید.
کتاب «اسلام به کام صهیونیسم» از جمله کتاب های من است که در آن تلاش کرده ام به ریشه یابی جریانهای ضد اسلامی بپردازم. اوایل انقلاب گروههای زیادی درحال مبارزه بودند و در این میان یک سری کمونیست و مجاهدین و ... بودند. هدف همه این گروههای شاید مبارزه با ظلم بود اما هرکدام یک فکر و ایده داشتند که مبتنی بر تفکر مارکس و غیر اسلام بود. کتاب «اسلام به کام صهیونیسم» نیز این گروهها را در زمینه داعش ریشه یابی کرده است. بیش از 50 کتاب، مقاله و نشریه برای نگارش این کتاب مورد مطالعه و استفاده قرار گرفته که برخی از آنها سایتهای خارجی بوده است. از رزمنده های مدافع حرم و رزمندگان جبهه مقاومت مصاحبه میدانی انجام شده است و نتیجه این کتاب به سخنان رهبر انقلاب مربوط میشود که فرمودند: «مطمئن باشید طی 25 سال آینده اثری از اسرائیل نخواهد بود».
نقش زنان را در این دفاع از آرمان ها و ارزش های انقلاب بعد از انقلاب چطور ارزیابی می کنید ؟
وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در کنار تغییرات اساسی در ساختارهای مختلف و فرهنگ جامعه، جایگاه و نوع نگاه به زنان را دچار تغییر و تحول کرده و جهشی باور نکردنی در وضعیت آنان پدید آورد. بطور طبیعی پس از تعیین و تفسیر جایگاه زنان و منزلت اجتماعی آنان از سوی امام خمینی (ره)، زمینه برای حضور فعال و سازنده زنان در نظام اجتماعی اسلامی فراهم شد. در نتیجه به افزایش تعداد تحصیل کرده ها، دانش آموزان، دانشجویان، اساتید، هنرمندان، شاغلان و فعالان اقتصادی، اجتماعی و به طور کلی مشارکت سیاسی زنان در سطوح مختلف قدرت منجر شد.
با شدت یافتن جریان اسلام خواهی در ایران اوج گیری فعالیت های انقلابی، نقش آفرینی و سهم گسترده زنان در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جمله دوران دفاع مقدس برجسته است. در دوران مبارزه و فعالیت سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی، زنان به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم ایفای نقش کردند. در شکل مستقیم آن زنان ایثارگر در جلسات و محافل سیاسی، فعالیت های مخفی، چاپ و تکثیر و توزیع اعلامیه، سخنرانی و تبلیغات، فعالیتهای نظامی مسلحانه، حضور در راهپیمایی ها و به تبع دستگیری، شکنجه و مسائل زندان، تبعید و ...، حضوری فعال داشتند. در شکل غیر مستقیم ایفای نقش، زنان با تربیت فرزندانی صالح و اعزام آنها به جبهه های جنگ، ترغیب همسران به مبارزه در راه وطن اسلامی، اداره منزل و تحمل سختی ها ناشی از فقدان همسر جلوه های بارزی از ایثار و خود گذشتگی را به نمایش گذاشتند و هنوز هم این وظایف زنان و نقش زنان به شکل بسیار پیچیده تر ادامه دارد.
زنان در عرصه های فرهنگی، فرهنگ ایثار و شهادت چه نقشی داشته اند؟
از آنجا که رفتار هر انسانی بازتابی از اندیشه اوست. تحول در اندیشه و محتوای درونی شخص موجب تحول در روابط اجتماعی می گردد. «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم». «در حقیقت خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند». فرهنگ با سیاست رابطه مستقیمی دارد. چراکه سیاست موفق زاده فرهنگ موفق است و زنان در ساختن فرهنگ نقش بسیار برجسته ای دارند. زنان ایرانی در حوزه سیاسی نشان داده اند که از نظر سیاسی ثباتی را که باید یک مسلمان داشته باشد، داشته اند، یعنی در طول 40 سالی که از پیروزی انقلاب می گذرد، زنان انقلابی پشت سر ولایت، در حوزه وظایف مادری نیز هر آنچه را که برای فرزندان باید انجام بدهند کوتاهی نکرده اند. از نظر حجاب و نحوه رفتار با دیگران، شجاعت، اعتدال و میانه روی، و گریز از هرگونه افراط و تفریط کاملاً الگو بوده اند. همانطور که امام (ره) یک خانم( خانم دباغ) را به عنوان سفیر به شوروی سابق انتخاب میکنند مشخص است که زن مسلمان انقلابی میتواند نماینده شایسته ای برای کشور باشد و ارمان ها و ارزش های یک کشور اسلامی انقلابی را به جهانیان معرفی کند.
گفتوگو از وجیهه غلامحسین زاده
۳۱۳/۶۱